زهرا خانومزهرا خانوم، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

✿دخترم فرشته کوچک من(✿◠‿◠)

پست آخر 93

1393/12/28 18:20
751 بازدید
اشتراک گذاری

بازم سلاممحبت

با اینکه به دلایلی حسش نبودسوال ولی گفتم بذار آخرین پستم رو توی این سال بذارم.اونم امروز که دیگه یه روز تا عید بیشتر نمونده.زیبا

هفته پیش یه ماموریت کاری به بابایی زهرا خورد که بره یزد . ما هم وسایلمون رو بستیم و خانوادگی رفتیم ماموریت !! niniweblog.comتا به همین بهونه حداقل یه سفری هم رفته باشیم ؛ چون عید که از جامون نمیتونیم تکون بخوریم.غمگین

جاتون خالی یه هفته ای یزد بودیم ..میبید هم یه سری زدیم. .اونجا صبح بابایی می رفت کلاس تا ساعت 3عصر. من هم صبحها زهرا رو برمیداشتم و برای خودمون می رفتیم میگشتیم تا حوصلمون سر نره..دیگه برای خودم یه پا یزد شناس شده بودم!!!عینک

البته شب هم با بابایی میرفتیم یه دوری میزدیم و کلی هم خرت و پرت از اونجا گرفتیم.مثلا رفتیم امیر چخماق و باغ دولت اباد...شهر خیلی خوبی بود و با اکثر افرادی که سر و کار داشتم آدمای خیلی مودب و خوش برخوردی بودند .اینو بدون اغراق میگم..مثلا یه بار که تنها با زهرا رفته بودم ؛ یه مغازه خرید کردم..پول نقدم کم بود و مغازه هم کارت خوان نداشت؛ گفتم نزدیک ترین کارتخوان کجاس برم پول بردارم بقیه پولتونو بدم؟؟ فروشنده گفت:نمیخاد،بچه کوچیک بغلته..خسته میشی..برو هر موقع دوباره اومدی این طرفا بقیشو میاری..بدون اینکه منو بشناسه!!! تعجبخیلی برام جالب بود..

چند دفعه هم تاکسی ها چون میدیدن زهرا بغلمه برام نگه میداشتند_تاکسی های غیر خطی_ وقتی میخاستم کرایه رو حساب کنم میگفتن هر چه قدر دوس داری بده دیدیم بچه کوچیک بغلته نگه داشتیم و گرنه ما تاکسی خطی نیستیم...تعجب

و اما از زهرا جونم بگم.niniweblog.comبوسمحبتمحبت......

الان دو هفته ای میشه که ما این خانوم رو بردیم توی تحریم!!تحریم چی؟؟تحریم روروک!!چشمک

ما دیدیم ای بابا این دختر ما از بس به روروکش وابسته شده نه چهار دست و پا میره و نه خودش مستقل راه میره- واسه همین دیگه نذاشتیم سوار ماشینش بشه و البته کار خیلی خوبی هم کردیم چون توی همین مدت زهرا کلی پیشرفت کرده.؛ خودش دستاشو به پشتی میگیره و راه میره تشویق - وقتایی هم که روی زمینه برای اینکه خودش رو به چیزی که بخاد برسونه حالتی شبیه چهار دست و پا میره..تشویق

راستی دندونای بالایی زهرا طلا هم در اومده .محبت یکی از دندونای وسطیش با دندون کنارش و بغلیش هم در حال جونه زدنه.بوس

یه چند روزی هم هست که زهرا گیر داده به کلمه ننه!!!و هی به من میگه ننه!!!متفکرخندونکniniweblog.com

امروز رفته بودم آرایشگاه موهامو کوتاه کنم زهرا خانوم از همون اول تا آخر یه ریز بهم میگفت ننه!!!خانومه با تعجب گفت:این منظورش کیه؟؟منم زیرزیرکی به این کارای زهرا میخندیدم!!

آخه یکی نیس بگه نیم وجبی تو از کجا این کلمه رو یاد گرفتی؟؟؟!!!!خندونکخندهخنده

حالا بریم سراغ عید....niniweblog.com

من که امسال حس خونه تکونی نداشتم و کار خاصی نکردم.فقط یه کم اتاقامون رو مرتب کردم.niniweblog.comآخه اینجا که کسی نیست بیاد خونمون عید دیدنیغمگین؛واسه همین انگیزه ای نداشتم. غمناک

تا 9 فروردین هم که مجبوریم اینجا تنها باشیمخطا چون بابایی شیفته و بعد از اون میریم شهرمون.

سه چهار روزی هم بیشتر نیست که سبزه کاشتم تازه یه کوچولو نیش زده!فکر کنم برای عید سال بعد آماده بشه!!خندونک!

البته این اولین عیده که ما یه گل خوشگل به اسم زهرا رو کنار خودمون داریمniniweblog.com و این خودش از همه چیز مهمتره..بوسبوسبوس

امیدوارم این عید به همگی و هم چنین به خودمون خوش بگذره..محبتمحبتniniweblog.com

پیش پیش عیدتون مبارک....محبتمحبت

تا پست بعدی توی سال جدید

niniweblog.comخدانگهدار...بای بایبای بای

پسندها (5)

نظرات (14)

مامان امیر عباس و ارغوان (دوقلوها)
28 اسفند 93 22:02
باز هفت سین سرور ماهی و تنگ بلور سکه و سبزه و آب نرگس و جام شراب باز هم شادی عید آرزوهای سپید باز لیلای بهار باز مجنونی بید باز هم رنگین کمان باز باران بهار باز گل مست غرور باز بلبل نغمه خوان باز رقص دود عود باز اسفند و گلاب باز آن سودای ناب کور باد چشم حسود باز تکرار دعا یا مقلب القلوب یا مدبر النهار حال ما گردان تو خوب راه ما گردان تو راست باز نوروز سعید باز هم سال جدید باز هم لاله عشق خنده و بیم و امید عید شما مبارک
عمه فروغ
28 اسفند 93 23:46
سلام عزیزم خوشحالم که سفر بهتون خوش گذشته همیشه به گردش و شادی.ای جووووووووونم موفقیت های جدیدت مبارک زهرای گلم مرواریدهای جدیدت هم مبارک سال نو پیشاپیش مبارک ان شاا.. سال خوبی داشته باشید
✓ مامان زهراღ
پاسخ
ممنونم عزیزم
هستی مامی
29 اسفند 93 10:01
سلام خواهر گلم خوبی؟دختر گلت خوبه؟ چه جالب شما هم مثل ما انگار تو غربت زندگی میکنین..!!! یه ذوسال خیلی کنجکاو شدم شوهرتون کلا تا 9 فروردین شیفته؟یعنی اصلا خونه نمیاد؟؟؟!!!
✓ مامان زهراღ
پاسخ
سلام عزیزم ..ممنونم آره ما سال هاست که توی شهر غریبیم آره عزیزم تا 9شیفته..خونه میاد ولی ظهر یه ساعت ناهار میخوره باز میره..شبا هم دیر وقت میاد و از خستگی خوابش میبره..
مامان لیدا
29 اسفند 93 10:55
سلام زهرا طلا جون اول از همه 11ماهگیت مبارک باشه خاله, اینو از سن شمار وبلاگت دیدم مامان مهربون سال جدید واستون پر باشه از برکت و شادی با گل خوشگلتون زهرا جون
✓ مامان زهراღ
پاسخ
مرسی عزیزم من خودم به کلی یادم رفته بود
مامان ریحانه
2 فروردین 94 12:26
سلام عزیزم سال نو مبااااااااارک امیدوارم که سال خوبی رو در کنار عزیزانت داشته باشی چه سفر خوبی داشتید ما هم نازنین 8ماهه بود براب عید با خواهرم مسافرت رفتیم یزد شهر قشنگیه مردمانشم خیلی خونگرمن راستی پیشرفتهای زهرا طلا مبارک چه خوب شد روروئک کنار گذاشتید من که خیلی میترسم از روروئک یعنی این مدت تنهایی منم هنوز نرفتم کاشون فامیلهای همسرم هستن اینجا فقط یه خواهر شوهرم اومده ما هم دیشب رفتیم خونه ی برادر شوهرم اگه بمونیم خیلی کسی میاد ولی من دلم پیش مامانم ایناست هر وقت زنگ میبینم رفتن یه جایی غصم میگیره ما هم شایدامروز وفردا بریم فامیلای همسرمم بمونن واسه بعد از عید ببوووووووووووس زهرا جون و
✓ مامان زهراღ
پاسخ
ممنون عزیزم..عید شما هم مبارک آره خیلی خوب شددیگه توی روروک نذاشتیمش...اگه میدونستم اینقدر زود چهاردست و پا میشه اصلا سوار روروکش نمیکردم... کار خوبی میکنی..حتما برو پیش خانوادت..ما مجبوریم ایجا تنها بمونیم..شما که کجبور نیستی..مهمونی هم باشه برای بعد
هستی مامی
3 فروردین 94 12:13
سلام عزیزم ممنونم کجایی هستین ؟کجا زندگی میکنین؟ ما بیرجندی هستیم ولی خوزستان زندگی میکنیم فعلااا
✓ مامان زهراღ
پاسخ
سلام...ما فردوس زندگی میکنیم..فک کردم شما هم این اطراف زندگی میکنید
عمه فروغ
3 فروردین 94 15:18
لحظات از آن توست؛ آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزن روزهایت رنگارنگ سال نو مبارک . . .
ادلیا
3 فروردین 94 17:30
خدا براتون حفطش کنه اگه دوست داشتین باهم تبادل لینک داشته باشیم تو وبلگ دخملم بهم خبر بدین
هستی مامی
3 فروردین 94 19:49
سلام خانومی ما مسجد سلیمانیم خوزستان کجایی هستین؟
♥ایدا♥
7 فروردین 94 16:34
سلام امید وارم عید بهتون خوش گذشته باشه خوش حال میشم به منم سربزنید اپم با هفت سین امسال و خاطرات فروردین ماه
♥ایدا♥
7 فروردین 94 17:42
سلام عیدو بهتون تبریک میگم امید وارم عید بهتون خوش گذشته باشه من اپم با هف سینمون و .... بهم سربزنید
مامان آنیسا
19 فروردین 94 14:59
سلام عزیزم حال زهرا خانوم ما چطوره ؟ سال نوت مبارک عزیزم چه جالب آخه این نیم وجبی کلمه ننه رو از کی یاد گرفته ؟/
✓ مامان زهراღ
پاسخ
سلام..ممنونم والا خودم هم نمیدنم ...ولی فعلا که افتاده رو روال ننه!! و همه جا بهم میگه
مامان ریحانه
20 فروردین 94 22:59
مادر واژه ایست سرشار از امید و عشق. واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید. روزت مبارک عزیزم
✓ مامان زهراღ
پاسخ
خیلی ممنون روز شما هم مبارک
♥ نیکتا ♥
23 فروردین 94 17:55
ــــــــــــــــــــــ(¯´v´¯) ــــــــــــــــــــــــــــــ (¯´v´¯) ــــــــــــــــ(¯´v´¯)ـــ (¯´v´¯) ــــــــــ (¯´v´¯)ــ(¯´v´¯) ــــــــــــــ (¯´v´¯)ـــــــــــــــــ (¯´v´¯) ـــــــــــــــــــ (¯´v´¯) ـــــــــــ (¯´v´¯) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (¯´v´¯) ــــــــــــــــ (¯´v´¯) من اپـــــــــــــــــــــــــم عزیزم ...(¯´v´¯) ـــــــــــــــــــــ (¯´v´¯)ـــــــــــــخوشحال میشمــــــــ (¯´v´¯) ــــــــــــــــــــــــــ (¯´v´¯)ــبیایید وبم عزیزمـــــــ (¯´v´¯) ـــــــــــــــــــــــــــــــــ (¯´v´¯)ـــــــــــــ (¯´v´¯) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (¯´v´¯)